ماجراهای من و زندگی

من:الهام متولد شهریور ۶۳ ! از۱۰ فروردین۹۰ با همسریم زیر یه سقفیم و از وقتی هم یادم میاد یا دانش آموز بودم یا دانشجو!!!

ماجراهای من و زندگی

من:الهام متولد شهریور ۶۳ ! از۱۰ فروردین۹۰ با همسریم زیر یه سقفیم و از وقتی هم یادم میاد یا دانش آموز بودم یا دانشجو!!!

عقدکنون عمو آخری در شیراز

 پنج شنبه 5 اسفند:

خب ما رسیده بودیم شیراز و قرار بود شب بریم مراسم عقد کنون!  

عمو برامون از آرایشگاه حنا وقت گرفته بود که بریم برای میکاپ و شینیون!( لابد شیرازیا بشناسن) !! زیاد هم نبودیم همش 7نفر!! قرار بود 11 ونیم بریم آرایشگاه ولی 2 رفتیم!! 

کلی هم شاکی منشی آرایشگاه بودیم ! 

2ساعت و نیم نشستیم تا کارمون تموم شد و راه افتادیم که بریم! 

 

خلاصه ما همگی به این حالت:    برگشتیم هتل  

عمو: ببخشید شما؟؟؟؟ من: ما از اقوام عروسیم!!!   

 راه افتادیم با عمو خان که اومده بود برا راهنمایی  سمت خونه ی عروس خانوم!! 

  

رسیدیم و سلام و حال احوال و آشنایی و بعدم ورود عاقد و عقد و اینا!! 

سپس:

  

خلاصه کلی شلوغ کردیم و بعد قرار شد بریم رستوران برا شام.  

توی رستوران بازم بعضیا بین میزا:  

بعد شام بازم برگشتیم خونه ی عروس و ماجراهای بالا  تکرار شد و بعدش راه افتادیم برگشتیم هتل!!! و اینجوری ماجرای عقد عمو به پایان رسید!   

جای همتون خالی کلی خوش گذشت!

   

پ.ن: توی شیراز برای اینکه شب ماشینای همدیگه رو دنبال کنیم و هیچ کدوم مسیر رو گم نکنیم به شیوه ی جفت راهنما به ماشین پشت سری علامت می دادیم! و جالبه هر ماشینی به ما میرسید جفت راهنما می زد و با سرعت به سمت ماشین جلویی رانندگی می کرد که ماشین عروس رو ببینه !!!! ماهم کلی به ضایع شدنشون می خندیدیم که میدیدن ماشین عروسی در کار نیست !!!! 

 

پ.پ.ن: من عاشق شیرااااازم! ولی اصلا وقت نشد جایی بریم! میشه یه بار منو ببری شیراز نامزدی؟؟!!!

نظرات 7 + ارسال نظر
سما شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ب.ظ http://samareza.blogfa.com

سلااااااااااااااااااااام

تبریک میگم عزیزم. ایشاا.. عروسیه خودت الهام بانو

شرمنده دوستم که رمز دار نوشتم راستش یه کم درد دل خصوصی بود!
میبخشی که؟!!!

سلام سما جون مرسی عزیزم. نه بابا این حرفا چیه؟

بانوی اردیبهشت شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:58 ب.ظ http://banooye-ordi-behesht.persianblog.ir/

از جنس نوشتنت خوشم اومد. راستی من نفهمیدم شما کجا هستی . که به شیراز نزدیکی و بعدش هم با قطار رفتی خونتون یا شیراز ؟ خوب پس دانشگاهت کجاست؟

elastigirl شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:13 ب.ظ http://minniemouse.blogfa.com


خیلی بامزه بود.
راستی چه صفحه کامنت قشنگی

مرسی عزیزززززززززززززززممممم

شادی یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ب.ظ http://mydietdays365.blogfa.com/

عزیزم من الان در حدود 68 هستم

جانان یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ب.ظ http://asheghanehayejanan.mihanblog.com/

میبینم شیراز بودی!!بیا خودم بگردونمت!!

عمو آخری سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:34 ق.ظ

قبل از خوندن:
بعد از خوندن:

شوهر جان جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:56 ب.ظ

چرا دوباره گذاشتیش؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد