ماجراهای من و زندگی

من:الهام متولد شهریور ۶۳ ! از۱۰ فروردین۹۰ با همسریم زیر یه سقفیم و از وقتی هم یادم میاد یا دانش آموز بودم یا دانشجو!!!

ماجراهای من و زندگی

من:الهام متولد شهریور ۶۳ ! از۱۰ فروردین۹۰ با همسریم زیر یه سقفیم و از وقتی هم یادم میاد یا دانش آموز بودم یا دانشجو!!!

سلام به همگی

من تازه واردم. میدونم حالا حالاها کسی وبلاگم رو نمیخونه. آخه فعلا کسی آدرسمو نداره!!!!  ولی زودی پیدا می کنن!!! 

26 سالمه. همیشه دوست داشتم چیز بنویسم ولی 15سال پیش که تازه شروع کردم به نوشتن خاطره هام و درد دلام توی یه دفتر صورتی!!چندتا اتفاق افتاد::::  

1-سه تا برادرام (آخه من خواهر ندارم)وقتی نبودم دفترمو می خوندن و بعدش به حرفایی که نوشته بودم می خندیدن  

2- مامان خانوم ازش برای کشف اسرار زندگی خصوصیم استفاده می کرد  

 

خلاصه ضایع شدم و گذاشتم کنار 

 

حالا بعد چند سال وسوسه شدم که این دفعه همونا رو توی وبلاگ بنویسم!!!  

آدرسشم به برادرام ندم!!! مامان هم که اهل وب نیست!! شاید اینجوری بتونم ببینم بقیه چه نظری راجع به الهام و کاراش دارن!! شایدم برا زندگیم راهنماییم کنن!!
دوستتون دارم دوستام!! 

فعلا بای  

زمان: گمونم بزنه خودش این پایین ولی راس 11 

مکان: خوابگاه دانشجویی دانشگاه تهران. انتهای کارگر شمالی 

 

 

ps: شوخی کردم داداشیا آدرسشو بهتون میدم که بخندید دلتون شاد شه! 

pss:  برام یادگاری می زارین؟ از این پایین!!! مرسی

نظرات 1 + ارسال نظر
آوادخت جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 ب.ظ http://www.hymnymph.blogsky.com

وای وای وای
خوندن دفترچه شخصی گفتی و کردی کبابم
برادرای منم همینطور
بابا خب اصلا بخونید ولی دیگه چرا بعدش مسخره میکنید؟
اصلا این برادر آفریده شدن برای سربه سر گذاشتن خواهرا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد