داره بارون میاد
عجب هوایی آدم دلش می خواد از بالکن بپره تو حیاط ( البته اگه بخواد یه مدت با ویلچر این ور و اون ور بره)
زی زی اومده و تبدیل شده به نوعی پارازیت وسط مکالمات ما و نامزدمان. ( دروغ گو تو که دلت تنگ شده بود براش)
خبر هایی رسیده که امسال آزمون دکترا توی آذر هم برگزار می شود!!!!! والاهه ما موندیم تو کار این سازمان سنجش پیزوری . طی دو ماه گذشته اونقد خبر و اطلاعیه دیدیم و خوندیم که الساعه است بریم کنکور کاردانی به کارشناسی ثبت نام کنیم قال قضیه رو بکنیم!!!
وای فردا میرم خونه!!!!!!( باهیجان بخونید) کلی هم چیز میز خریدم که نمیدونم چه جوری از اینجا تا ایستگاه قطار ببرم!! مگه من چندتا دست دارم اصلا؟؟؟؟
دلم برا عمو تنگ شده. ندیدمش خیلی وقته. ( خونه شون تا خوابگاه ما 10 مین پیاده روی داره)!!! تنبلم خودتی!!!!
نامزد خان شبا زود می خوابه منم به قولش جغدم زود خوابم نمیبره !!!! برم بع بعیا رو بشمارم ببینم چی میشه!!!!
شب به خیرررررررررررررررررررررررررررر
سلام خوش بگذره مرسی که سر زدین
راوی زندگی
http://raviyezendegi.blogsky.com