من امروز یه کوچولوو خل میزنم!نمیدونم ازخستگی خواب نصفه و نیمه ی دیشب توی قطاره یا مغزم ورم کرده!
دیشب یه خانمه تو کوپه بود که یه فلاسک چای با خودش آورده بود و هر نیم ساعت پا میشد یه استکان چای می خورد بعد می خوابید، قشنگ نیم ساعت بعدش از خواب بیدار میشد به هزار زحمت از تخت میومد پایین میرفت دستشویی. دوباره بر میگشت میرفت بالا می خوابید. دوباره نیم ساعت بعد پا میشد چایی...
منم که اینقد تو خواب حساس شدم که با هرصدایی مثه فنر از جا می پرم مگه گذاشت بخوابیم آخه بسکه شلوغ کرد؟ اینقد عصبانی شدم از دستش که نگو!!
دیگه امشب حال و حوصله ندارم بنویسم ! برم بشینم پای وبلاگای بقیه ببینم اونا روزشون رو چه جوری گذروندن! مال من که تعریفی نبود!
سلاااااااااااااااااام
خوش بگذره
اصفهانی هستی؟!!!
خداروشکر که الان پیش خانوادت هستی
نه سما جان . اصفهانی نیستم!! مرسی عزیزم . شمام همیشه خوش باشی!
رفته شیراز منو نبرده


حالا نوبت منم میشه
یا تهرونه یا شیرازه یا.... میخواد حال و حوصله هم داشته باشه
میکشمت
دلت میاد منو بکشی آخه؟ پس عروسی چی میشه؟
کجایی عروس خانم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شیراز بودم الان اومدم