ماجراهای من و زندگی

من:الهام متولد شهریور ۶۳ ! از۱۰ فروردین۹۰ با همسریم زیر یه سقفیم و از وقتی هم یادم میاد یا دانش آموز بودم یا دانشجو!!!

ماجراهای من و زندگی

من:الهام متولد شهریور ۶۳ ! از۱۰ فروردین۹۰ با همسریم زیر یه سقفیم و از وقتی هم یادم میاد یا دانش آموز بودم یا دانشجو!!!

خل و چل

من امروز یه کوچولوو خل میزنم!نمیدونم ازخستگی خواب نصفه و نیمه ی دیشب توی قطاره یا مغزم ورم کرده! 

دیشب یه خانمه تو کوپه بود که یه فلاسک چای با خودش آورده بود  و هر نیم ساعت پا میشد یه استکان چای می خورد بعد می خوابید، قشنگ نیم ساعت بعدش از خواب بیدار میشد به هزار زحمت از تخت میومد پایین میرفت دستشویی. دوباره بر میگشت میرفت بالا می خوابید. دوباره نیم ساعت بعد پا میشد چایی... 

منم که اینقد تو خواب حساس شدم که با هرصدایی مثه فنر از جا می پرم مگه گذاشت بخوابیم آخه بسکه شلوغ کرد؟ اینقد عصبانی شدم از دستش که نگو!!  

  

دیگه امشب حال و حوصله ندارم بنویسم ! برم بشینم پای وبلاگای بقیه ببینم اونا روزشون رو چه جوری گذروندن! مال من که تعریفی نبود!

نظرات 3 + ارسال نظر
سما سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:33 ق.ظ http://samareza.blogfa.com

سلاااااااااااااااااام

اصفهانی هستی؟!!!

خداروشکر که الان پیش خانوادت هستی خوش بگذره

نه سما جان . اصفهانی نیستم!! مرسی عزیزم . شمام همیشه خوش باشی!

شوهر جان چهارشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:42 ب.ظ

رفته شیراز منو نبرده
حالا نوبت منم میشه
یا تهرونه یا شیرازه یا.... میخواد حال و حوصله هم داشته باشه
میکشمت

دلت میاد منو بکشی آخه؟ پس عروسی چی میشه؟

سما شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:31 ق.ظ http://samareza.blogfa.com

کجایی عروس خانم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شیراز بودم الان اومدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد